محل تبلیغات شما

اِسپَمَش کرده ام.ایمیل اکانت گوشیم را هم تغییر داده ام تا حتی تویِ اِسپَم ایمیلهایم چشمم به پیام هایش نیفتد.وقتی بخاطر جستجوی فایل نهایی پروپوزالم مجبور به بازکردن آن اکانت ایمیل میشوم با دیدن ابراز علاقه ی تهوع آور و جنون وارش حسِ خفقان پیدا میکنم.

از شرِ آن حسِ مزخرف خلاص نشده ام که دوستم پیام میدهد و عکسی از پارتنرِ سابقی درحال دودکردنِ قلیان برایم میفرستد،تهوعم تشدید میشود،بعد پیام های ح. را فوروارد میکند و میگوید میخواهد بامن صحبت کند و اتمام ارتباطمان سه ماه قبل هنوز برایش حل نشده است.

وقتی از حالِ افسرده ی نمیدانم چرایِ این روزهایم برایش میگویم به من اطمینان میدهد که ح. را بلاک میکند و دیگر حرفی از هیچ جنس مذکری غیر از پدر و برادرم درمیان نخواهد بود.

پ.ن:روزها که میرفتند،رَم کردند.

که گر دست بیداد تقدیر کور،تورا میدواند به دنبال باد،مرا میدواند به دنبال هیچ...

برای مرغِ عشقِ مرده ام...

این روزهای نمیدانم چه رنگی...

ام ,پیام ,ی ,میدهد ,برایش ,نمیدانم ,میکند و ,ح را ,قبل هنوز ,است وقتی ,وقتی از

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها